کد مطلب:52172
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:6
واژة عارف وصوفي از چه تاريخي در ميان مسلمانان رايج گرديد؟
آنچه مسلم است اين است كه در صدر اسلام (لا اقل در قرن اول هجري) گروهي بنام «عارف» يا «صوفي» درميان مسلمين وجود نداشته است. نام صوفي در قرن دوم هجري پيدا شده است، مي گويند اولين كسي كه به اين نام خوانده شده است ابو هاشم صوفي كوفي است كه در قرن دوم مي زيسته است. و هم اوست كه براي بار اول در رمله فلسطين صومعه (خانقاه) براي عبادت گروهي از عباد وزهاد مسلمين ساخت. (تاريخ تصوف در اسلام، دكتر قاصم غني ص 19) تاريخ دقيق وفات ابوهاشم، معلوم نيست. ابو هاشم استاد سفيان ثوري متوفي در 161 بوده است.
ابوالقاسم قشيري كه خود ازمشاهير عرفا و صوفيه است مي گويد: اين نام قبل از سال 200 هجري پيدا شده است. نيكلسون نيز مي گويد: اين نام در اواخر قرن دوم هجري پيدا شده است. از روايتي كه در كتاب المعيشة كافي، جلد پنجم آمده است ظاهر مي شود كه در زمان امام صادق (ع) گروهي (سفيان ثوري و عده اي ديگر) در همان زمان يعني در نيمه اول قرن دوم هجري به اين نام خوانده مي شدند. اگر ابو هاشم كوفي اولين كسي باشد كه به اين نام خوانده شده باشد و او استاد سفيان ثوري متوفي در سال 161 هجري هم بوده است، پس در نيمة اول قرن دوم هجري اين نام معروف شده بوده است، نه در اواخر قرن دوم (آنچنانكه نيكلسون و ديگران گفته اند) و ظاهراً شبهه اي نيست كه وجه تسمية صوفيه به اين نام پشمينه پوشي آنها بوده است (صوف = پشم). صوفيه به دليل زهد و اعراض از دنيا، از پوشيدن لباسهاي نرم اجتناب مي كردند و مخصوصاً لباسهاي درشت پشمين مي پوشيدند.
اما اينكه از چه وقت اين گروه خود را «عارف» خوانده اند، باز اطلاع دقيقي نداريم. قدر مسلم اين است و از كلماتي كه از سري سقطي متوفاي 243 هجري نقل شده است (تذكرة الاولياء شيخ عطار) معلوم مي شود كه در قرن سوم هجري اين اصطلاح شايع و رايج بوده است، ولي در كتاب اللمع ابو نصر سراج طوسي – كه از متون معتبر عرفان و تصوف است – جمله اي از سفيان ثوري نقل مي كند كه مي رساند در حدود نيمه اول قرن دوم، اين اصطلاح پيدا شده بوده است. (اللمع/427)
به هر حال در قرن اول هجري گروهي به نام صوفي وجود نداشته است. اين نام در قرن دوم پيدا شده است و ظاهراً در همين قرن، اين جماعت به صورت يك «گروه» خاص در آمدند، نه در قرن سوم (آنچنانكه عقيده بعضي است). (دكتر غني، تارخي تصوف در اسلام)
در قرن اول هجري هر چند گروهي خاص به نام عارف يا صوفي يا نام ديگر وجود نداشته است، ولي اين دليل نمي شود كه خيار صحابه صرفاً مردمي زاهد و عابد بوده اند و همه در يك درجه از ايمان ساده مي زيسته اند و فاقد حيات معنوي بوده اند (آنچنانكه معمولا غربيان و غربزدگان ادعا مي كنند). شايد بعضي از نيكان صحابه جز زهد و عبادت چيزي نداشتهاند، ولي گروهي از يك حيات معنوي نيرومند برخوردار بوده اند.
آنها نيز همه در يك درجه نبوده اند. حتي سلمان و ابوذر در يك درجه از ايمان نيستند؛ سلمان ظرفيتي از ايمان دارد كه براي ابوذر قابل تحمل نيست. در احاديث زياد اين مضمون رسيده است: «لَو عَلِمَ اَبوذرَ ما في قَلبِ سَلمانَ لَقَتَلَهُ» (سفينة البحار، محدث قمي مادة سلم) [اگر ابوذر آنچه را كه در قلب سلمان است مي دانست، او را (كافر مي دانست) و ميكشت.]
مجموعه آثار شهيد مطهري ج14 ـ خدمات متقابل اسلام و ايران صفحه: 559
شهيد مطهري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.